وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی
یا علی مدد بزرگواران به این وبلاگ خوش امدید سایه تان مستدام باد
آخرین مطالب
نویسندگان
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۱ خرداد ۹۷، ۲۱:۵۸ - علیــ ـرضا
    ⁦❤️⁩
  • ۱۵ شهریور ۹۶، ۰۳:۰۲ - قالب رضا
    :)
پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۵۱ ب.ظ

مور و زنبور

زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:

ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.

این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.

مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.

زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟

مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.

و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد...

جوامع الحکایات سدید الدین محمد عوفی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۳
نویسنده ناشی

نظرات (۲)

۲۴ دی ۹۵ ، ۰۲:۲۹ جعفر حبیبی
هر کس آنجا نشیند که خواد و مرادش بوَد چنانش کشند که نخواهد و مرداش نبوَد...
پاسخ:
ممنون بزرگوار
۲۳ دی ۹۵ ، ۱۵:۳۷ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جالب بود. سپاس 
پاسخ:
مررسی