وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی
یا علی مدد بزرگواران به این وبلاگ خوش امدید سایه تان مستدام باد
آخرین مطالب
نویسندگان
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۱ خرداد ۹۷، ۲۱:۵۸ - علیــ ـرضا
    ⁦❤️⁩
  • ۱۵ شهریور ۹۶، ۰۳:۰۲ - قالب رضا
    :)
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ

جوانک چوپان 2

ادامه داستان جوانک چوپانی که رفته بود تا به ان روستای رویایی برسد

جوانک قبل از انکه وارد روستا شود زیر سایه درختی نشست و پیش خود فکری کرد و گفت من این همه را امده ام فقط به خاطر شنیده های دیگران خوب اگر چنین روستایی وجود دارد چرا ان مردمان برای تفرج و تفریح به روستایی که من در ان زندگی میکنم می ایند در ان لحظاتی که داشت پیش خودش فکر میکرد به خواب عمیقی فرو رفت و در خواب دید که جماعتی به سمت او می ایند ان جوان گفت خدایا چه شده است این جماعت چه میخواهند و چرا به طرف من می ایند تا اینکه انها رسیدن به جوان و گفتند ای بزرگوار ای والامقام به شهر ما خوش امدی و از امدنت بسیار خوشنود هستیم جوان هم پیش خود گفت چه شده است ظاهرا مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته اند پیرمردی میان ان جمعیت لب به سخن گشود و گفت ما حاکمی داشتیم که بر اثر بیماری جان خودرا تسلیم خداوند جان افرین کرد و ما را بدون رهبر گذاشت و ما اکنون امده ایم که تورا بر جای او بنشانیم و اگر قبول کنی تو را حاکم شهرمان می کنیم جوان گفت ای پیر مرد مرا چه به حکومت من چوپانی بیش نیستم و در امور حکومتی بی اطلاع هستم و غیر از ان حاکم باید عادل باشد کسی باشد که دلسوز و غم خوار مردمان خویش باشد و سوادی هم ندارم حال باز میخواهید مرا حاکم شهرتان کنید ان پیرمرد گفت نگران چیزی نباش ما مشاورانی داریم که تو را در این امر یاری دهند ان جوان گفت بس نیازی به من نیست یکی از همان مشاوران را به حکومت برسانید چرا منی که غریبه هستم را انتخاب میکنید او گفت ما حاکم خود را از غریبه ها انتخاب میکنیم که حرف و حدیثی نباشد و جوان وقتی اصرار ان پیر را دید قبول کرد و از جای خود برخواست و با انها روانه شهر شد و مردمان بسیاری را دید که به استقبال او امده بودند و شهر را اذین بندی کرده و در حال جشن و پای کوبی به دلیل ورود حاکم جدیدشان بودند (این داستان ادامه دارد ) و از اینکه یاوه سرای مرا میخوانید سپاس گذارم

<<<نویسنده ناشی>>>

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۱۷
نویسنده ناشی

نظرات (۱)

:)
تشکر
زیبا بود
به ما هم سر بزنید
التماس دعا
پاسخ:
تشکر