يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ب.ظ
جنت
ما به جنّت از برای کاردیگر می رویم
نه تفرّج کردن طوبی و کوثر می رویم
مقصد ما حسن یوسف باشد اندر شهرِ مصر
ما به مصرش از برای قند وشکّر می رویم
اندر آن خلوت که در وی ره نیابد جبرئیل
بی سروپا ما به پیش دوست اکثر می رویم
می گریزند زاهدان خشک از تردامنی
ما برِ خورشید خود با دامن تر می رویم
پارسا گوید بکوی ما بیا شو، نام نیک
ما در آن کوچه خدا داناست کمتر می رویم
ما ز دنیا کو قلندر خانۀ عشق خداست
سوی عقبی عاشق و مست و قلندر می رویم
شیخ ما عشق است ما پی در پی او تا ابد
بی عصا و خرقه و کجکول و لنگر می رویم(کشکول)
۹۵/۱۱/۱۰