يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۱۵ ق.ظ
بداهه
باز شب نیمه شد و دل هوس مجنون کرد
خاطرات بخدا این دل من را خون کرد
هر طرف چشم گشودم همه دیدم حسرت
اشک چون رود روان ، سینه من هامون کرد
تا صدایت میکنم بعضی گلو گیر می شود
عشق تو دنیای من را تا ابد افسون کرد
دست بردار آه جانسوز ، سینه ام تنگ است تنگ
بی وفا با رفتنش بر روزگارم چون کرد
عاشقش بودم عشقی آسمانی تا ابد
قلب من صد پاره گشت جان از تنم بیرون کرد
شکیبا اصلا ن بیگیان (دقایقی پیش بداهه)
۹۵/۱۱/۱۷
بسیار عالی
از اینکه با ما همراه هستید سپاس گذارم
التماس دعا