عشق و شهادت ۳
📄متن سخنرانى
#حضرت_آقاى_حاج_على_تابنده_محبوبعلیشاه_طاب_ثراه در ۲۸ مهر ۱۳۷۰
🔹عشق و شهادت🔹
🔸قسمت سوّم:
حال به این سؤال مى رسیم که این حبّ شدید که به عشق تعبیر مى شود، چگونه در انسان پیدا مى شود؟ انسان عاشق زیبایى و جمال است و خداوند نیز داراى حسن مطلق است:
🔹در ازل پرتو حسنش ز تجلّى دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
خداوند مى فرماید که من گنج پنهانى بودم که مىخواستم شناخته شوم، خلق را آفریدم از براى آنکه شناخته شوم:
💠«کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِاُعْرَفَ».
او مى خواهد چگونه شناخته بشود؟ بدین ترتیب که حسّ و زیبایى و جمال خودش را به بندهاش نشان بدهد و بدین ترتیب او را عاشق و واله و شیداى خود کند. این عشق چگونه در قلب مؤمن و بشر عادى پیدا مىشود؟ بشرى که به تنهایى امکان عاشق شدن به محبوب و معبود واقعى که او را به کمال مطلق برساند، ندارد؟ در اینجا راهبر و راهنمایى بایستى وجود داشته باشد. این راهبر و راهنما کیست و پیدایش آن چگونه است؟ ما یعنى شیعه، شیعه اثنى عشرى کسانى که به ولایت على ابن ابى طالب و یازده نفر فرزندان و جانشینان آن بزرگوار اعتقاد داشته و داریم معتقدیم که این عشق به واسطه آن بزرگواران، با رابطه معنوى و ولوى با آنان، با محبوب و معشوق حقیقى برقرار مىشود. کما این که باز داریم:
💠«ولایةُ علىّ ابن ابىطالب حِصْنى فَمَنْ دَخَل حِصْنى اَمِنَ مِنْعذابى»،
ولایت على ابن ابى طالب حصار من است که اگر آدمى داخل آن حصار بشود، از هر عذابى در امان است. همین حصار است که انسان را به عشق مى رساند.
🔹و امّا چرا مى گوییم که بشر احتیاج به این دارد که رابطه و واسطه اى داشته باشد تا به خداى خودش، معبود و معشوق خودش، برسد؟ اوّلاً چون این نفس، این نفس امّاره، باعث آن مى شود که آدمى نتواند امیال و اغراض و شهواتش را سرکوب بکند و مستقیماً با حقّ ارتباط برقرار بکند، از این رو رابطه و واسطه اى مى خواهد که بین ما و محبوب مطلق باشد؛ اصولاً اگر این چنین نباشد بشر طاقت این را ندارد که خداوند حبّ و عشق خود را به طور کامل و تمام در دل او جایگزین کند.
🔸ادامه دارد ...
--------------------
http://s3.img7.ir/sCdRi.jpg
#کلام_دوست
@kalamedoust121