وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی
یا علی مدد بزرگواران به این وبلاگ خوش امدید سایه تان مستدام باد
آخرین مطالب
نویسندگان
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۱ خرداد ۹۷، ۲۱:۵۸ - علیــ ـرضا
    ⁦❤️⁩
  • ۱۵ شهریور ۹۶، ۰۳:۰۲ - قالب رضا
    :)
سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۲۷ ب.ظ

هانی و شیخ مرید

سلام سروران گرام وقت بخیر

هانی و شیخ مرید یک حماسهٔ عاشقانهٔ بلوچی است. هانی در رابطهٔ عاشقانه‌ای با شیخ مرید است که بر خلاف انتظار به ازدواج هانی با شخصی به نام چاکر می‌انجامد؛ ولی سرانجام شیخ مرید و هانی در عهد پیری نه به صورت انسانی بلکه به صورت دو جریان آب طبیعی روان به هم می‌رسند.

 

در شکل اصیل و کهن این افسانه بلوچی به جای مراسم دینی، تأکید بر پرستش و ارج نهادن بر آبهای جاری است که سنت ما قبل اسلامی این سرزمین بوده اس

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۷
نویسنده ناشی
يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۰۱ ب.ظ

میلاد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۰۱
نویسنده ناشی
جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۱۶ ب.ظ

پریا

پریا

احمد شاملو

 

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود.

زار و زار گریه می کردن پریا

مث ابرای باهار گریه می کردن پریا.

گیس شون قد کمون رنگ شبق

از کمون بلن ترک

از شبق مشکی ترک.

روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر

پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر.

 

از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد

از عقب از توی برج شبگیر می اومد...

 

" - پریا! گشنه تونه؟

پریا! تشنه تونه؟

پریا! خسته شدین؟

مرغ پر شسه شدین؟

چیه این های های تون

گری

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۱۶
نویسنده ناشی
پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۵۱ ق.ظ

دیوانه ام

امروز باز دیوانه ام

امروز باز دیوانه ام

گم کرده میخانه ام

مخمور جام باده ام

دلتنگ آن افسانه ام

بازم رهان بازم رهان

امروز غوغا میکنم

زنجیر را وا میکنم

در شهر هیاهو میکنم

لب از سخن وا میکنم

بازم رهان بازم رهان

گویم خریدارت شدم

مست رخ ماهت شدم

من عاشق زارت شدم

اینگونه بیمارت شدم

بازم رهان بازم رهان

آمد ندا در گوش من

ای بنده مدهوش من

از بند خلاصت میکنم

از غم رهایت میکنم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۵۱
نویسنده ناشی
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۳ ب.ظ

شوخی و دل درد

سلام بر سروران گرامی

سلام یک دفعه یاد حرف دایی وسطیم افتادم که میگفت شوخی باعث دل درد میشود البته دل درد بر اثر زد و خورد و در صحت گفته اش براتون این خاطره را مینویسم شاید جالب نباشد ولی برای من اموزنده بود .

در یک مکانی بهتر است بگویم در کارگاهی همکاری داشتم که با هم رفیق های شفیقی بودیم روزی دوست شفیقم یک دست لباس اسپرت خریده بود و از خریدش هم راضی بود و خندان به طرف من امد که هم به من نشان دهد و هم نظر مرا بداند و من هم به او گقتم چقدر سوسول شدی خوش تیپ مک کوئین اقا چشمتون روز بد نبینه رفیق شفیق را گذاشت کنار و دوست من یدفعه شد دشمن من و هرچه جمله های قشنگ قشنگ بود نثار من کرد و اگر کوتاه نمی امدم تبدیل به درگیری فیزیکی میشد و کار به جاهای باریک کشیده میشد و این شد که معنی رفیق شفیق هویدا شد .

واژگان : سوسول

کسی که از کار های سخت پرهیز می کند و راحت طلبی را پیشه خود کرده

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۳
نویسنده ناشی
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۳۶ ق.ظ

داستانهای فری قشنگ (۲)

فری قشنگ میگه خدایا سال نود پنج همه جور خریتی را تجربه کردم

به جز خر پولی خدایا سال نود و شش طعم خر پولی را هم به ما بچشان 

بللللند بلندااااا بگو امین.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۶
نویسنده ناشی
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۴۶ ق.ظ

تضمین از حافظ ۱۱۷

Mohammad Zizi Zozo Hedayat

به نام خدا ( تضمین از حافظ 117)

چو توئی ندیده دیده نه چو تو سراغ دارد

نه چو تو سرآمد حسن نه دماغ چاغ دارد

ز شراب ناب لعلت لب دهر کاغ دارد

(دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد)

(که چه سرو پای بندست و چو لاله داغ دارد)

چه بسا لئیم و ناکس به لباس دین ملبس

چه بسا رتیل و عقرب شده در لباس اطلس

چه بسا عقاب خسته شده در کمند کرکس

(سر ما فرو نیاید به کمان ابروی کس)

(که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد)

به خم کمند زلفش شده دل ، اسیر عشقم

نه منم اسیر عشقش ، که به دام اوست عالم

عرقی نشسته بر رو چو به روی لاله شبنم

(ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم)

(تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد)

ز دو دیده اشک ریزم به مثابه شلاله

که نشد چو شانه دستی بزنم بر آن کلاله

به رخ مه ات فتاده ز طرار طره هاله

(به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله)

(به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد)

اگرم میسر آید که به عرشیان رسیدن

به دمی ، به طرف عینی ، بر قدسیان رسیدن

خوش از آن مرا سرم از تو بر آستان رسیدن

(شب ظلمت و بیابان بکجا توان رسیدن)

(مگر آنکه شمع رویت به رهم چراغ دارد)

من و بلبل غزلخوان ز خزان و غم بگرییم

که ستم کشیده داند ز چه از ستم بگرییم

ز فراق روی جانان نسزد که کم بگرییم

(من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم)

(که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد)

ز ملال رادمردان به دلم محن بگریم

به فغان و ناله خیزم به هر انجمن بگریم

به بهار گرید ابری نه چنان که من بگریم

(سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم)

(طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد)

دل دردمند و پر خون شده در کمند حافظ

که ز معرفت بچیند گل نصح و پند حافظ

به (هدایت) این خوش آید که بود به بند حافظ

(سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ)

(که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۵:۴۶
نویسنده ناشی
سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ ق.ظ

چاق سلامتی

سلام عزیزان

عیدتون مبارک شاد باشید و سلامت و بدونه هیچ منفی بازی بیاییم در سختترین شرایط مثبت فکر کنیم چون هرچه بکاریم درو میکنیم موفق و مؤید باشید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۰۷
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۵۳ ب.ظ

داستانهای فری قشنگ (۱)

فری قشنگ از سر کار میاد خونه تا میرسه در خونه بهش میگن فری کجایی که دزد خونه تو خالی کرد فری هم با عجله میره توی خونه با یه جارو میاد بیرون میدوئه سمتی و هی میگه دزد دزد میگن چرا با جارو میری دنبالشون کاری ازت بر نمیاد فری هم میگه میدونم کاری باهاشون ندارم فقط میخواستم  بگم جار رو نبردید یاتون رفته برگردید اینم با خودتون ببرید 

بدون شرح همینجوری یهویی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۵۳
نویسنده ناشی
يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۵۳ ب.ظ

تضمین از حافظ

سلام بزرگواران لطفا نظرات سازنده تون را برای بهت شدن وبلاگ ارائه دهید ممنون 

به نام خدا (تضمین از حافظ 115)

صداقت پیشه کن ای دل که عز و اعتبار آرد

به دل تسکین و بر سینه مدال افتخار آرد

قلوب بی قراران را قرار و اقتدار آرد

(درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد)

(نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد)

چو دوران کجمدار آمد صداقت کن تو با دوران

محبت را بیاموز از سحاب و بارش باران

شکن پیمانه و لیکن نگهدار حرمت پیمان

(چو مهمان خراباتی به عزت باش

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۵۳
نویسنده ناشی