وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی

مرنجان و مرنج

وبلاگ شخصی
یا علی مدد بزرگواران به این وبلاگ خوش امدید سایه تان مستدام باد
آخرین مطالب
نویسندگان
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۱ خرداد ۹۷، ۲۱:۵۸ - علیــ ـرضا
    ⁦❤️⁩
  • ۱۵ شهریور ۹۶، ۰۳:۰۲ - قالب رضا
    :)

۷۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ب.ظ

هابیل و قابیل

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=626519754187201&id=516483758524135&_ft_=top_level_post_id.626519754187201%3Atl_objid.626519754187201%3Athid.516483758524135%3A306061129499414%3A2%3A0%3A1485935999%3A-2667991361249675674&__tn__=%2As

صفحه‏مظهرالعجایب . حمیدمعصومى‏

" هو" حکایت عبرت انگیزهابیل و قابیل:

—---------------------------------------------

هابیل و قابیل هر کدام برای خداوند پیشکشی دادند. هابیل گله بان بود و گوسفندی پروار هدیه کرد و قابیل چون کشاورز بود دسته ای گندم ..خداوند پیش کش هابیل را پذیرفت و از آن قابیل مورد پذیرش قرار نگرفت..مطمئنا اینجا خداوند میخواست قابیل را امتحان کند....قابیل حسادت کرد و خشمگین شد ....و این اولین حسادت در هستی بود که بشر میکرد..آن هم بین دو برادر و هم خون ....

خداوند به قابیل فرمود :

چرا خشمگین شدی و سرت را پائین انداختی؟ آیا اگر نیکوئی میکردی مقبول نمیشدی؟

و چون نیکوئی نکردی گناه بر در , در کمین است. و اشتیاق تو دارد اما تو بر وی مسلط شو.

"عهد عتیق سفر پیدایش باب چهارم"

خوب قصه از حسادت شروع شد . خدا گفت ایکاش بجای حسادت و خشمگین شدن به برادرت ابراز شادمانی میکردی تا برای تو در جائی دیگر خداوند جبران کند ...اما آتش خشم و کینه و حسد چشمان و قلب قابیل را پرده کشیده بود ..

و باز خداوند هشدار داد اکنون که خشمگینی مواظب باش خطائی دیگر از تو سر نزند...و هیهات که آن خطا هم سر زده شد و برادری به دست برادری دیگر به بهانه ای اندک کشته شد و اولین خون بی گناهی بر زمین ریخته شد و پدر و مادری داغدار و برادری تا ابد پشیمان و شرمسار....آری قابیل با نزاعی هابیل را کشت.

این حکایت درسهای زیادی داشت . چه بسیار که ما جای قابیل بوده ایم و بجای خوشحال شدن از موفقیت دوستان و نزدیکان در دل به خشم آمده ایم...در حالیکه اگر صبور بودیم می فهمیدیم خداوند برای ما عنایت ویژ ه ای منظور داشته ...

و بعد زمان خشم است ..آیا اگر قابیل مدتی از هابیل کناره میگرفت خشمش آرام نمیشد و این حسادت کم رنگ تر و شاید فراموش نمیشد ؟؟

خداوند میدانست در زمان خشم شیطان انسان را به اشتباه دیگری وا میدارد پس هشدار میدهد . وآگاه میکند.....

چرا از تاریخ عبرت نگیریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۸
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ب.ظ

نماز

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=626519754187201&id=516483758524135&_ft_=top_level_post_id.626519754187201%3Atl_objid.626519754187201%3Athid.516483758524135%3A306061129499414%3A2%3A0%3A1485935999%3A-2667991361249675674&__tn__=%2As

اسرار نماز در کلام امیر مومنان علی علیه السلام

نماز چرا؟ و مفهوم حقیقی آن

جابر بن عبداللّه انصاری گوید:

روزی به همراه مولای متّقیان، امام علیّ علیه السلام بودم، شخصی را دیدیم که مشغول نماز است، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را می دانی که چگونه و برای چه می باشد؟

اظهار داشت: آیا برای نماز مفهومی غیر از عبادت هم هست؟

حضرت فرمود: آری، به حقّ آن کسی که محمّد صلّی اللّه علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز دارای تأویل و مفهومی است که تمام معنای عبودیّت در آن خواهد بود.

آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما.

امام علیه السلام فرمود: معنا و مفهوم اوّلین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که دارای قیام و قعود باشد.

دوّمین تکبیر یعنی؛ خدای موصوف به حرکت و سکون نمی باشد.

سوّمین تکبیر یعنی؛ این که نمی توان او را به جسمی تشبیه کرد.

چهارمین تکبیر یعنی؛ چیزی بر خداوند عارض نمی شود.

پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصّی دارد و نه چیزی در او حلول می کند.

ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل برای خداوند مفهومی ندارد.

و هفتمین تکبیر یعنی؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، دارای أبعاد و جوارح نیست.

سپس در ادامه فرمایش خود فرمود: معنای رکوع آن است که می گوئی: خداوندا! من به تو ایمان آورده ام و از آن دست بر نمی دارم، گرچه گردنم زده شود.

و چون سر از رکوع بر می داری و می گوئی: «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْد للّه ربّ العالمین» یعنی؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده ای و من چیزی نبوده و نیستم، پس هستی مطلق توئی.

و هنگامی که سر بر سجده فرود آوری، گوئی: خداوندا! مرا از خاک آفریده ای؛ و سر بلند کردن از سجده یعنی؛ مرا از خاک خارج گردانده ای.

و همین که دوّمین بار سر بر سجده گذاری یعنی؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر می گردانی؛ و چون سر بلند کنی گوئی: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت برای بررسی اعمال خارج می گردانی.

و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل بیت او علیهم صلوات اللّه می باشد.

و معنای سلام، ترحّم و سلامتی از طرف خداوند بر بنده نماز گذار است، که در واقع ایمنی از عذاب قیامت باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۲۶
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ب.ظ

غم عشق

من به زودی با غم عشق تو عادت می کنم

یک شبی میمیرم و یک خواب راحت می کنم

تا شدم زندانی مهر تو و افسونِ عشق

شرح حالم را در این قصّه روایت می کنم

این غزل را می سُرایم تا بدانی عشق من !

در حریمِ واژه ها ، جان را فدایت می کنم

از تماشای نگاه پُر غبارت خسته ام

رفته ام ، اما صدایت را اجابت می کنم

چون که دیدم روی ماهت عاشقت گشتم ولی

تا تو دیدی حال من ، گفتی دعایت می کنم

مست آغوش توام ، ای جان جانانم ولی

من به رؤیای خودم ، حسّ ندامت می کنم

بس که در بغضم ، سکوتم بی محابا نعره زد

حرمتِ مهرِ نگاهت را رعایت می کنم

چون همیشه غرقِ سودای وصالت بوده ام

بیقرارِ بویِ تو ، احساس حسرت می کنم

نرم نرمک عشقِ من نسبت به تو کم می شود

تا که در عمق دلم ابرازِ نفرت می کنم

پس به زودی با تمام خاطــراتِ سرکشم

شک نکن من هم به احساسم خیانت می کنم

.

#لیلی_اله_یاری

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۵
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۲ ب.ظ

بر سر خاکى

بر سر خاکی زنی خوش میگریست

گفت مجنونیش که این گریه ز چیست

گفت چشمم تر، دلم غمناک ماند

زین جوان من که زیر خاک ماند

گفت تو در خاکی! او در خاک نیست

کو کنون جز نور جان پاک نیست

تا که در تن بود، جایش خاک بود

چون بمرد از خاک رست و پاک بود

گرچه تن را نیست قدری پیش دوست

یوسف جان در حریم خاص اوست

چون بغایت بود رتبت روح را

کرد تنبیه از پی او نوح را

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۲
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ

خدایا

 

خدایا تو را چه کسی در آغوش میگیرد که اینگونه آرامی.........!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۱
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ق.ظ

قران

شناسنامه ی قرآن

بخونید حتما...جالبه..

نام: قرآن، قرآن یک کلمه ی عری است اسم اصلی قرآن فرقان می باشد

لقب قرآن: مجید

زبان قرآن:عربی

زمان نزول: ماه رمضان , شب قدر

محل نزول: مکه مکرمه, غار حرا

فرستنده: الله جل جلاله

ملکه وحی: حضرت جبرئیل

گیرنده: ح

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۰۴:۳۲
نویسنده ناشی
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ

متن ترانه هر روز پاییزه

هم دیدنی بودی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچمون گل داشت
زنجیر می خواستم دستاتو بخشیدی
از من تا اون دستات هر دره ای پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مُرد
عمر منم قده عشقت تحمل داشت

هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
دلخونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه

آروم نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوست دلخور من
آجر به آجر من ، من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم

هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
دلخونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۶
نویسنده ناشی
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ب.ظ

سلام به دهه پنجاهیها

لطفا کامنت ما هم بدونیم چه جوریاست حال و احوالتون زیباست
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۰
نویسنده ناشی
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۴۲ ب.ظ

دلی دارم

پرِ پرواز ندارم

                امّا

دلی دارم و حسرتِ دُرناها.

 

 

 

و به هنگامی که مرغانِ مهاجر

در دریاچه‌ی ماهتاب

                         پارو می‌کشند،

خوشا رها کردن و رفتن!

خوابی دیگر

              به مُردابی دیگر!

خوشا ماندابی دیگر 

                        به مُردابی دیگر!

خوشا ماندابی دیگر 

                        به ساحلی دیگر

                                            به دریایی دیگر!

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،

خوشا اگر نه رها زیستن، مردن به رهایی!

آه، این پرنده

در این قفسِ تنگ

نمی‌خواند.

 

 شاملو

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۲
نویسنده ناشی
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۲۰ ب.ظ

فنا

به نام خداوند رحمان و رحیم 

سلام و درود بر شما راست قامتان عرصه جان باختگی ای مردان مرد شجاعت و دلاوریهای شما ستودنیست ای مردانی که در جای جای میهن عزیزمان نسبت به یاری و دفاع از هم نوع ان خود بر میخیزید وبه کمک انها میشتابید و جسورانه دست به عملیاتهای مختلفی می زنید خود را به اتش و اب و کوه و صحرا و سیلهای خروشان و زلزله زدگان تا انها را گرفتاریهای و حوادث گوناگون رهایی یابند واقعا سخت است که از جان شیرینتان میگذرید و فنای دیگران و فنای فی الله میشوید ای شیران بیشه بدانید که خداوند سبحان شما را در جایگاه رفیعی که وعده داده است قرار میدهید و درد بلایتان بخورد برسر ان نامردمانی که فقط فکر و ذکرشان ضربه زدن به انسانهای دیگر است که منافع ناچیز دنیوی را بدست اورند نفرین بر شما باد(معصومی)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۰
نویسنده ناشی